شب هاي پرستاره


Wednesday, February 12, 2003

● Ø¢ÛŒ من از این هندی ها حرصم میگیره !! خیلی بی جنبه اند! دختراشون Ú©Ù‡ اصولا خیلی "وجود" ندارند! پسرهاشون هم Ú©Ù‡ اینجوری! برخوردشون با زنها هم Ú©Ù‡ اÙ�تضاحه. انگار با Ú©Ù„Ù�تشون دارن حرÙ� میزنن! یا یه جور خودشون رو بالاتر از زنها میبینن حتی اگه کارت ازشون درست تر باشه! یه پسری هندی اینجاست Ø› راهول؛ Ú©Ù‡ تازه TA شده Ùˆ درسی Ú©Ù‡ بهش دادن 170 تا شاگرد داره Ùˆ خیلی سخت بود براش Ú©Ù‡ تنهایی همه کلاس رو اداره کنه Ùˆ من چون کارم از همه کمتر بود پیشنهاد دادم Ú©Ù‡ من حاضرم 2 تا کلاس رو قبول کنم Ùˆ واقعا بهش لطÙ� کردم Ùˆ شروع کردم!! آقا چشمتون روز بد نبینه! این برادر عزیزمون 16 تا ایمیل به من زده Ùˆ یه خردار دستور! " پریسا : ساعت 8 صبح اینجا باش نمره ها رو وارد Ú©Ù† Ùˆ ..." من سعی کردم درست برخورد کنم Ùˆ چیزی Ù†Ú¯Ù�تم . Ù�رداش دیدم اومده با عصبانیت میگه:" تو برای Ú†ÛŒ میل باکست رو Ú†Ú© نکردی؟ من اینها رو گذاشته بودم Ú©Ù‡ بدی به بچه ها! چرا ندادی ØŸ" آآآآآآآه!!! تو دیگه Ú©ÛŒ هستی بابا!!! اصلا Ú©ÛŒ بهت اجازه داده به میل باکس من دست بزنی! حالا خوبه اولا استاد درس نیست دوماَ تازه اومده! من همین درس رو ترم پیش درس دادم! Ùˆ طرÙ� اینقدر احمقه Ú©Ù‡ نمیÙ�همه اگه من چیزی نمیگم یا دارم بهش لطÙ� میکنم! یا اینکه شاید دارم نقشه ای براش میچینم!
دیروز دیگه حوصلم رو سر برد. برداشتم تمام ایمیل هایی که برام زده بود رو �وروارد کردم به استاد درس و راهول عزیز! و یه ایمیل دیگه زدم و گ�تم اشتباه شد، میخواستم به راهول ب�رستم ! استاده یه نامه تر و تمیز بهش نوشت و به هر دومون �رستاد! آی حالشو گر�ت!
به طور ضمنی ازش خواست که معدرت خواهی کنه و از این به بعد آدم باشه وقتی با من صحبت میکنه!! و به من یه نامه نوشت و ازم معذرت خواهی کرد و گ�ت که این به خاطر ت�اوت �رهنگی ایه که اونها با ما دارند!( نه که من خیلی نا آشنام با این �رهنگ!!!) امروز دیدم راهول ایمیل زده و با اکراه معذرت خواهی کرده !! بهتر شد!




........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home