شب هاي پرستاره


Sunday, February 02, 2003

● من میخوام راجع به تقلب نظر بدم! من با رویا کاملا مواÙ�قم. معنیش این نیست Ú©Ù‡ اصلا تقلب نکردم. اتÙ�اقا کردم. تمرین هم زیاد Ú©Ù¾ زدم. البته ته ته دلم احساس گناه میکردم گاهی. ولی همیشه خودم رو قانع میکردم با این Ù�کر Ú©Ù‡ : " این Ú©Ù‡ ضرری به کسی نمیزنه!". نهایتش این شد Ú©Ù‡ از خیلی از درسهایی Ú©Ù‡ برداشتم جدی چیزی یاد نگرÙ�تم Ùˆ از اونجایی Ú©Ù‡ تحصیل مجانی بود برام زیاد هم مهم نبود. البته خیلی چیزای دیگه هم تاثیر داشت! مثل جو دانشگاه Ùˆ برخورد با مساله Ùˆ تعداد زیاد دانشجوها Ùˆ اینکه اگه عادت Ú©Ù†ÛŒ به تمرین Ú©Ù¾ زدن دیگه سخته تمرین حل کردن!
تا اینکه اومدم اینجا!
اینجا هم مردم تقلب میکنن ولی نگاه بچه ها ( آدمهای دانشکده ) بهش �رق میکنه! مثلا اول ترم استادا میگن سر کلاس که مثلا اینقدر نمره ( معمولا نص�!) تمرین داره و هر چقدرشو که تونستید حل کنید . و به طور ضمنی می�همونن که از ر وی هم ننویسید! به اضا�ه که چون دانشکده کوچیکه استادها آدمها رو میشناسن و دستشون میاد که کی چقدر حالیشه ! البته به نظر من اینو تو ایران هم آدمها یعنی استادا میدونن! امکان نداره آدم شاگرداشو نشناسه. ولی خوب به روی کسی نمیارن. یعنی براشون مهم هم نیست. در صورتی که اینجا اگه ب�همن تقلب کردی بلا�اصله با ر�تارشون بهت نشون میدن که کار بدی کردی!
یه دختر هندی ( کی کی) تو دانشکده مون بود پارسال که خدای تمرین کپ زدن بود! و تصاد�ا درسهایی که برمیداشت با هم اتاقی من (باربارا) بود و بار اول ازش تمرین خواست و اونم گ�ت باشه و دید که کی کی داره تمریناشو کپ میزنه!....

دنباله قصه رو �ردا میگم! چون دیر شده باید برم...




........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home