شب هاي پرستاره


Saturday, January 25, 2003

● رویا Ø¢Ù� لاین زده میگه نظرخواهی نداریم ! تا من این امتحان کذا رو بدم! اگه میخواین نظراتون Ùˆ ایمیل بزنید.
الان به طور خاص مریضم و عصبانی. چون خیلی سرده ( یه چند درجه زیر ص�ر) و بخاری خونه (خوابگاه) 1 ه�ته است خراب شده و هر چی به این احمقا زنگ میزنم عین خیالشون نیست. معذرت خواهی میکنه! آخه معذرت خواهی به چه درد من میخوره ؟؟ (اسمش هم ات�اقاّ آنتونیه!!! :)) و خلاصه ممکنه همین روزا ممکنه مثل اون آقاههء کارتون پلنگ صورتی یخ بزنم.
الان اومدم دانشگاه ! اینقدر سرد بود که دیگه نمیشد تو خونه موند. لوکا هم اینجاست. شاگرد جدید از ایتالیا. تازه 4 ه�ته است اومده آمریکا. خیلی دلش تنگ شده برای خونشون و دوست دخترش! همین الان هم داره باهاش حر� میزنه !
نیم ساعته پشت تل�نه! :(( امیدوارم خیلی دلش نشکنه اگه مجبور بشه بیخیالش یشه! این اروپاییا هم خورهء سیگارن ! این دوست عزیز ما که خیلی داره بهش سخت میگذره! چون اینجا سیگار و الکل و دراگ و اینها خیلی گرونه!



........................................................................................

Comments: Post a Comment

Home